مردم از تنگدستی و گرسنگی شبها و روزها را به سختی سپری میکردند.
از درس و مکتب و درمان خبری نبود. پدران روستایی ترجیح میدادن پسرانشان بجای رفتن به مکتب یک درزه چوب یا پشتارهای علف برای حیوانات از کوه بیاورند. رفتن دختران روستایی به مکتب شرم بود و بیشتر از نزد ملاامام رفتن سواد و درس نمیخواندند و اجازه نداشتند. اکثر مردم در اثر فشار بلند و بیماریهای دیگر تلف میشدند و مردم بر این باور بودند که در اثر پای گذاشتن روی خاکستر مرده است و جن زده شده است. از درمانگاه و کلینک خبری نبود و مردم در اثر اندکترین بیماریها جان میدادن.
مردان کارگر یک کفش را آنقدر پینه میکردن و میپوشیدن که تبدیل به آثار تاریخی و هنری میشد و به سختی از زمین کنده میشد.
همه جا فقر بود و گرسنگی و آفتاب سوزان و خشک سالی و چهار اطراف کوههای بلند و هیچ امیدی برای رهایی از این بدبختی وجود نداشت.
تا اینکه روزی دست مهربان پیشوا و مرد انسان دوستی روی بدبختی مردم سایه افگند.
او کسی نبود به جز شهزاده کریم آقای خان که آن گوشه دنیا را که از چشم جهانیان پنهان مانده بود نشانه گرفت.
برای اولین بار مردم نان سفید خوردن ، لباس نو پوشیدن و کفشهای پینه بسته را دور انداختند.
برای دختران و پسرانی که به مکتب میرفتند مواد میداد، شیر با طعم میوههای مختلف میداد و برای دختران روغن و چیزهایی دیگر اضافی میداد تا به درس خواندن تشویق شوند.
در ابتدا مردم اولادهایشان را برای گرفتن مواد به مکتب فرستادند ولی آهسته آهسته مکتب رفتن و درس خواندن رونق گرفت و همه به علاقهمندی به مکتب میرفتند و باسواد میشدن.
در روستاهای دور افتاده کلینکهای صحی ایجاد کرد و در ولسوالیها، داکتران تاجیک برای مردم خدمات صحی انجام میدادن.
اولین پل مشترک بین افغانستان و تاجکیستان به حمایت بنیاد آغاخان روی دریا آمو ایجاد شد و مشکلات زیادی از مردم را حل ساخت.
تجارت رونق گرفت و کسب کار مردم بهتر شد .
اینها یادآوری کوچکی است از آنچه شهزاده کریم برای ما بدخشانیها انجام داده است و در زندگی ما تاثیر گذاشته است.
ولی خیر هیچ گروه تندرو مذهبی به جز خشونت و بدبختی به مردم بدخشان نرسیده است .
دردناک مرگ گفتن آن مرد نیست، دردناک مرگ گفتن آن جماعتی است که حرف این آدم افراطی و بدبخت را تکرار میکنند .
متاسفانه در بدخشان این گروههای افراطی برای هیچکس مجال نمیدهند. نه حرف روشنفکر اهمیت دارد نه شاعر نه نویسنده و نه خبرنگار و نه بزرگ مردمی .
نویسنده : حاجی حبیب نکیسا
Присоединяйтесь к ОК, чтобы посмотреть больше фото, видео и найти новых друзей.
Комментарии 11