مَسند به گلستان بر، تا شاهد و ساقی را لب گیری و رخ بوسی، می نوشی و گل بویی می خواه و گل افشان کن، از دهر چه میجویی؟ این گفت سحرگه گل، بلبل تو چه میگویی؟ شمشادْ خرامان کن، و آهنگ گلستان کن تا سرو بیاموزد، از قد تو دلجویی می خواه و گل افشان کن، از دهر چه میجویی؟